سلام
امشب نوشته هام درهم و به هم ریخته است... درست مثل خانه ای که در حال خانه تکانی است و چند روزی به هم ریخته و درهمه تا اینکه مرتب بشه. حوصله ندارم برای هر کدوم از این نوشته ها یه داستان جور کنم و مثل انشای مدرسه در یک پست تحویل بدم.
************************
بچه ی قانع:
دو شب پیش، شام برای دخترم چند تیکه ی کوچیک مرغ سرخ کردم، و برای خودم و همسرم آب دوغ نعناع آماده کردم.
دخترم مرغ کبابی و سرخ شده خیلی دوست داره، ولی اون شب برعکس همیشه، اصلا لب به مرغ نزد. همش انگشت میزد تو ظرف دوغ. انگار خیلی از آب دوغ ما خوشش اومده بود. خلاصه رفتم یک کاسه هم مخصوص ایشون آوردم. همچینم با اشتها می خورد انگار چند روزه غذا گیرش نیومده. بچه ی قانعی داریم مگه نه! آب دوغ را به مرغ بریون ترجیح میده. تا باشه از این بچه های قانع باشه. :)
************************
لپتاپ بیچاره ی من:
امروز کیبورد لپ تاپم را با مسواک تمیز کردم، یه عالمه پُرز قالی از لابلای دکمه های لپتاپ بیرون اومد. بیچاره این مدت چه کشیده از دست من!
************************
جارو برقی:
جاروبرقی چند روز بود که مکش سابق را نداشت و موقع جارو کردن کلی اذیت میکرد. دیروز به همسرم گفتم یه نگاهی به این جارو برقی بیانداز ببین چرا مکش نداره! گفت: پارسالم که همینطور شده بود، بردم دادم تعمیرکار درستش کرد. میخوای یه جارو برقی نو بخرم برات. گفتم: نه بابا اگه قرار باشه هر جنسی خراب میشه، فوری بذاریمش کنار که بیچاره میشیم.
امروز خودم همّت کردم و پیچ و مهره های جارو برقی رو باز کردم وارسی کردمش. یه نخ تو ورودی لوله ی جاروبرقی گیر کرده بود و هر چی پُرز قالی بود دورش به هم تنیده بود و یه ریسمان شبیه مار درست شده بود داخل لوله ی جاروبرقی. همین باعث شده بود مکش جاروبرقی کم بشه.
پیچ و مهره ها رو که سر هم کردم، مکش جاروبرقی انقد عالی شده بود که دوست داشتم همه ی خونه رو چند بار جارو بکشم. :)
طبقه بندی: نوشته های درهم، بچه قانع، جارو برقی، لپتاپ، آب دوغ