سه شنبه ی هفته ی قبل دم غروب خیلی دلم گرفته بود. هوس کردم نماز مغرب و عشاء رو زیر سقف آسمون بخونم. لذا دخترم را به پدرش سپردم؛ چادر نمازم را سر کردم، سجاده و زیر انداز رو برداشتم و رفتم پشت بام. نسیم خنکی می وزید. آسمون تیره شده بود و رو به تاریکی بود.
صدای اذان از هر طرف طنین انداز بود و چراغ های شهر یکی پس از دیگری روشن می شد و نمای زیبایی به شهر می داد. ماشین ها به سرعت در حال عبور و مرور بودند و زندگی در شهر جریان داشت. من از بالای پشت بام خونه مون مشغول تماشای این همه زیبایی بودم.
نمازمو که خوندم کمی با خدای خودم خلوت کردم. بهش گفتم که من دوست دارم بنده ی خوبی برات باشم. ولی نمیدونم چی میشه که غرق این دنیا و زرق و برقش میشم و دوباره یادم میره که بنده ی تو هستم. یادم میره که نباید گناه کنم. اصلا نمیدونم این گناه چیه که گریبان من رو گرفته و ولم نمیکنه. از بس گناه کردم و اومدم درگاهت توبه کردم خسته شدم. دیگه روم نمیشه بیام توبه کنم. اصلا به این نتیجه رسیدم که من و گناه از هم جداشدنی نیستیم. قسمت من اینه که گناهکار بمونم. انگار ذاتم خرابه که هی گناه میکنم و هی توبه میکنم باز همون گناه رو مرتکب میشم. خدایا نمیدونم باید چیکار کنم. نمیدونم چطوری از این وضعیت نجات پیدا کنم؟ راه های مختلف رو به کار بردم ولی بازم برگشتم به خونه ی اول که گناه در رأسش بوده و هست. خدایا دستمو بگیر نجاتم بده از این بحران گناه که تموم زندگیمو تحت الشعاع خودش قرار داده.
قطرات اشک بود که سرازیر بود ولی میدونستم دوباره که سجادمو جمع کنم به ساعت نکشیده حرفامو فراموش می کنم و ناخواسته مرتکب یه گناه دیگه میشم. دوس نداشتم انقد نا امید باشم چون میدونم نا امیدی بزرگترین گناهه. ولی دیگه خسته شدم از بس توبه کردم و توبه شکستم.
حرفای دلم رو که به خدا زدم احساس کردم سبک شدم. سجادمو جمع کردم و برگشتم تو خونه.
فردای اون روز، یعنی چهارشنبه ظهر داشتم به صحبت های استاد ماندگاری از برنامه سمت خدا شبکه 3 گوش می دادم، که دیدم ایشون صحبتی درباره ی جوانی کردند که از آیت الله بهجت راهکاری می خواست و ایشون دائما تکرار میکرد ترک گناه. جوان دوباره سؤالش را می پرسید و آیت الله بهجت جواب میداد ترک گناه.... جوان میگفت من نمیتونم گناه رو ترک کنم. بارها توبه کردم و سعی کردم گناه رو ترک کنم ولی انگار این گناه گریبان من رو گرفته دوباره مرتکبش میشم نمیتونم گناه رو به هیچ عنوان ترک کنم. آیت الله بهجت بعد از اصرار جوان بر اینکه نمیتونه گناه رو ترک کنه بهش گفته بود: اگر تمام تلاشت رو میکنی و بازم مرتکب گناه میشی و نمیتونی گناه رو ترک کنی، استغفار رو ترک نکن. استغفار استغفار استغفار...
احساس کردم خدا جوابم رو با این صحبت های حاج آقا ماندگاری بهم داد. نتیجه گرفتم هیچ وقت نا امید نشم. تمام تلاشم رو برای ترک گناه کنم؛ اگر از سر غفلت بازم مرتکب گناه شدم هیچ وقت از درگاه الهی نا امید نشم و دوباره به سمت خدا برگردم و استغفار کنم.
طبقه بندی: رحمت خدا، ترک گناه، استغفار، توبه
ما انسانها بیشتر اوقات به خداوند اعتراض می کنیم که چرا دعای ما را اجابت نمی کند ، در حالی که در قرآن در آیه 60 سوره غافر فرموده : « ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ » (غافر/60) مرا بخوانید ، به شماجواب می دهم. ( دعا کنید ، اجابت می کنم.)
اگر خدا چنین گفته پس چرا گاهی اوقات ما هر چه دعا می کنیم دعایمان مستجاب نمی شود؟!
در جواب باید گفت ؛ درست است که خداوند در قرآن گفته دعای ما را اجابت می کند ولی این در صورتی است که ما هم دعا و درخواست خدا و پیامبرش را اجابت کنیم.
خداوند در آیه 24 سوره انفال می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ » (انفال/24)
یعنی ای کسانی که ایمان آوردید اگر خدا و رسولش شما را دعوت کرد جواب دهید. یعنی به آنچه خدا و رسولش از شما خواسته اند عمل کنید.
ما مسلمانان چه مقدار به خواسته های خدا و رسولش اهمیت می دهیم؟! اگر یک نگاه به اعمال و رفتار خود بیاندازیم و کمی فکر کنیم ، حتما جواب سؤالمان را خواهیم گرفت. تا زمانی که من نوعی به آنچه خدا می خواهد عمل نکنم و درخواست خدا را اجابت نکنم ، نمی توانم گله وشکایت کنم که چرا خدا دعایم را مستجاب نمی کند.
این مورد یکی از علت های مستجاب نشدن دعاهای ماست و گرنه علت های زیادی برای عدم استجابت دعا ذکر شده که مهمترین آن صلاح و مصلحت کارهای ما است که خداوند بهتر از ما به آن آگاه است.