وبلاگ :
دوستانه
يادداشت :
پيشرفت مارمولکي
نظرات :
0
خصوصي ،
1
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هما ص
سلام عزيزم.. چقدر جالب و بامزه بود داستان مارمولک.. ولي من به عکس شما اصلا از مارمولک که نمي ترسيدم هيچ تا نگرفته بودمش و نکشته بودمش دست از سرش بر نمي داشتم.. بزرگ و کوچيکش هم واسم فرقي نداشت.. اما نمي دونم چرا الان نمي تونم حتي نيگاهش کنم .. چندشم مياد
پاسخ
سلام هما جون. چه جالب معمولا هر چيزي بعد يه مدت عادي ميشه، براي شما نتيجه عکس داشته